۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

کاش

ای کاش قبل از اینکه عشق را گاز گاز میزدیم

آنرا میبوییدیم

عطر تنش همیشه به یاد ماندنیست

و سرخی لبش فریبا

شاید بهتر بود برای بازی با طراوت تنش

دودستی

با چشمان بسته

اول لبانش را میبوسیدیم،

و ناگاه سیب سرخمان را گاز گاز نمیزدیم.

من دیدن سیب سرخ را از خوردنش بیشتر دوست دارم.

2010/5/7 نوشین

۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

روز جهانی‌ زن

8 مارس روز جهانی‌ زن بر آزاد اندیشان مبارک

۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبه

عشق و امید به جای یاس و ناامیدی










Are you going to finish strong? A MUST SEE

If you only watch one e-mail today, let it be this one
> http://www.guzer.com/videos/are-you-going-to-finish-strong.php




























If you think your life's bad and all, take a look at Nick's, and you'll be thankful and appreciative of what you have in life, right now


Here's a biography of himFirst born child into his devout Christian family, Nick Vujicic was born in Sunnybank, Brisbane, Australia, limbless, missing both arms at shoulder level, and having one small foot with two toes protruding from his left thigh. Initially his parents were devastated, however Nick turned out to be otherwise perfectly healthy.
His life was filled with difficulties and hardships. One such hardship was not being able to attend a mainstream school because of his physical disability, as the law of Australia required, even though he was not mentally impaired. During his schooling, the laws were changed, and Nick was one of the first disabled students to be migrated to a mainstream school. He learned to write using the two toes on his left "foot", and a special device that slid onto his big toe to grip. He also learned to use a computer and type using the "heel and toe" method (as demonstrated in his speeches).


He can also throw tennis balls, and answer the phone (also demonstrated in speeches


Being bullied at his school, Nick grew extremely depressed, and by the age of eight, started contemplating suicide. After begging God to grow arms and legs, Nick eventually began to realize that his accomplishments were inspirational to many, and began to thank God he was alive. When he was seventeen, he started to give talks at his prayer group, and eventually starting his non-profit organization, Life Without LimbsNick graduated from college at the age of 21, and began his travels as a motivational speaker, focusing on the topics that today's teenagers face.


He also speaks in the corporate sector, however his aim is to become an international inspirational speaker, in both Christian and non-Christian venues. He regularly travels internationally to speak to Christian congregations. By the age of 25 he hopes to become financially independent, however he wishes to promote his words through shows like The Oprah

Winfrey Show, as well as writing books. His first book, planned for completion by the end of 2007, is to be called 'No Arms, No Legs, No Worries

۱۳۸۷ آذر ۱۴, پنجشنبه

Peace

صلح آرزوی کودکی است که دوست ندارد با شکم گرسنه خواب غذا‌های خوشمزه ببیند.
صلح آرزوی کودکی است که دوست ندارد عروسک هایش ترور شوند.
صلح آرزوی کودکی است که دوست ندارد مدرسه اش بدون معلم بماند.
صلح آرزوی کودکی است که دوست دارد, آسمان همیشه آبی باشد, خورشید همیشه تابان و راه ها باز برای رفتن
آرزوی من آرزوی همه این کودکانیست که صلح آرزوی انهاست.
Peace is wish of a kid who doesn't like to see dreams of delicious foods when he slept starving
Peace is wish of a Child who doesn't like her dolls be assassinated
Peace is wish of a boy who doesn't like his class loses its teacher
Peace is wish of a girl who wants to look hopefully at deep blue sky forever and be warm with sunshine, and make her way without any restriction
My wish is, wish of all of the children in the world whom peace is their dreams

رنگ های پاییزی

قبلا در این راه رهگذری نرفته بود
و من تنها
یکه و آرام
بدون اینکه خلوت سرخشان را بر هم زنم
فقط در تصویرشان سیر کردم .

زمین گرم می شود از این همه قرمز و نارنجی
پس چرا دست های من سرد مانده اند...
برگ های قرمز من کو؟



دیروز در امتداد جاری رودخانه, آبی را دیدم که با سردی و تندی رنگ های پاییزی را با خود مبرد......


۱۳۸۷ خرداد ۲۳, پنجشنبه

12 ژوئن روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان

سروده زیر از احمد آملی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان است که به کودکان کار تقدیم شده است

نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد


بچه ها سلام
درس امروز نگارش و انشاست
تنبلی راهیست که خطاست
صحبت ما کار و تولید است
مخلص کلام آن جاوید است
گفته بودم که نابرده رنج
در این سرای سپنج
حاصلش نباشد گنج
این سخن همیشه در تاریخ
تکرار مکرریست ............ اما
کار، شایای تاریخ است
نه زاده رنج
بچه ها صحبتم با شماست
حرف امروز
استوانه فرداست
سخن ز آینده بود و عشق و امید
کودکان فقر به انتظار نوید
ناگهان در این سکوت فقیر
کودکی صدا کرد هم چو نفیر
که آقای دبیر !!
سخن زیباست
تفسیر زندگی نغز و پرمعناست
فعل تولید و کار هم

فاعلش پیداست
فاعل فعل ما
آن کودکی است
که در ستیز زمان
فارغ از بازی است

سرای درس و دانش او
کوره های آجر و شیشه گریست
آری
بازیچه دست های او
قطعات ریخته گریست
فاعل فعل ما
آن کودکی است
درد او تاسیان
مزد او داروی درمان مادریست ،
که جان برادر بر آن پاک باخت
آری فاعل فعل ما
در این سرای سپنج
نه فکر نان است نه در پی گنج