قبلا در این راه رهگذری نرفته بود
و من تنها
یکه و آرام
بدون اینکه خلوت سرخشان را بر هم زنم
فقط در تصویرشان سیر کردم .
زمین گرم می شود از این همه قرمز و نارنجی
پس چرا دست های من سرد مانده اند...
برگ های قرمز من کو؟
دیروز در امتداد جاری رودخانه, آبی را دیدم که با سردی و تندی رنگ های پاییزی را با خود مبرد......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر